هرگز فراموش نمی کنم هفت سال بودم که در یک غروب دل انگیز پاییزی با چادری چیت گلدار و چمدانی زهوار در رفته در حالیکه گریه امانش را بریده بود….دستم را گرفته بود و رو به مادربزرگ…….
هم اکنون می توانید این رمان زیبا را از سایت دان آلفا دریافت کنید .

هرگز فراموش نمی کنم هفت سال بودم که در یک غروب دل انگیز پاییزی با چادری چیت گلدار و چمدانی زهوار در رفته در حالیکه گریه امانش را بریده بود….دستم را گرفته بود و رو به مادربزرگ…….
هم اکنون می توانید این رمان زیبا را از سایت دان آلفا دریافت کنید .